دختر نارنج و ترنج

دختر نارنج و ترنج

چرا ، چطور ، چگونه ، چیست ، کیست ، چند .سلامت،اخبار سلامت,پزشکی,اخبار پزشکی,درمان,راههای درمان, قیمت ارزان، ارزان‌قیمت ، بهترین قیمت,رایگان ، نصف قیمت ، قیمت ویژه. اسرارآمیز ،
دختر نارنج و ترنج

دختر نارنج و ترنج

چرا ، چطور ، چگونه ، چیست ، کیست ، چند .سلامت،اخبار سلامت,پزشکی,اخبار پزشکی,درمان,راههای درمان, قیمت ارزان، ارزان‌قیمت ، بهترین قیمت,رایگان ، نصف قیمت ، قیمت ویژه. اسرارآمیز ،

سه روز

خواهرم داشت یکی از reading های کتاب انگلیسی ش رو می خوند؛ متنی بود از خانم “هلن کلر“ نابغه ی آمریکایی که مطمئنم بیشتر شماها درباره ش اطلاعاتی دارید و شاید فیلمی که شروع ارتباطش با معلمه ش خانم “آن سالیوان” رو به تصویر می کشه هم دیده باشید…

 

ادامه مطلب ...

هشداری هستن درباره ی اتفاقی در آینده مثلاً!

چند وقته شب ها خواب های ناراحتی می بینم… خواب هایی که نمی دونم جزو کابوس ها دسته بندی می شن یا رویاهایی که قراره چیزی رو بهم گوشزد کنن.. یا شاید هشداری هستن درباره ی اتفاقی در آینده مثلاً!

 

ادامه مطلب ...

عاینک


چشمام یه مقداری ضعیفه.. به خاطرش چند سالی هست که از عینک استفاده می کنم اما شاید از خجالت طرز فکر تحقیرآمیز مردم (هنوز هم که هنوزه بعد از این همه سال، آدم های زیادی پیدا می شن که “عینک” داشتن رو یه ضعف می دونن یا آدم “عینکی” رو “چهارچشم!!!” خطاب می کنن یا حتی در ورژن مودبانه ترش برای اشاره به آدمی که عینک به چشم داره، تمام خصوصیات ظاهری و باطنی ش رو کنار می گذارن و با لفظ “اون خانوم/آقا عینکیه!” خطابش می کنند!) و شاید هم به خاطر این که عینک ها هر چند که با پیشرفت تکنولوژی و تغییر مد، روز به روز کم وزن تر و از نظر ابعاد کوچک تر شدند اما یک شی ء اضافه محسوب می شن و مثل ساعت و انگشتر، (حداقل خود من) هرگز به همیشه دور و بر خودم داشتنشون عادت نمی کنم،

 

ادامه مطلب ...

یادداشت های یک دختر نپیچیده....


من اصلنم آدم عقب مونده و گیج و "یه کم دیر می گیریا!" وایناااااایی نیستم!
من خودم خیلی خیلی تحقیق کردم! در حد ماری کوری!!!! شایدم پاستور... بعدش دیدم که من فقط و فقط یه ذره دیر به دنیا اومدم... خب به من چه که تمام عقاید بکر و اختراعات ناب و اکتشافات عظیم، قبل از به دنیا اومدن من توسط آدمای دیگه به مردم معرفی شده؟؟ اگه من فقط دو سه میلیون سال زودتر به دنیا می اومدم، تا حالا کلللی کشفیات داشتم که باورتون هم نمی شد. مثلا من مطمئنم که آتیش رو من کشف (یا اختراع؟؟؟ - نه همون کشف!!!) می کردم. برای این که همین حالاشم همیشه یه فندک تو جیبمه و به هر چیزی که بدونم آتیش می گیره برسم قطعا از خیرش نمی گذرم... مامانم بهم می گه تو مسوول آتیش جهنم می شی! باز خوبه کار اون دنیامون از همین امروز مشخصه.. الحمدلله!
 

ادامه مطلب ...

به مقدسات قسم که خسته ام...

 اصلاْ خوب نیستم..


به حد مرگ عصبانیم..

نه! اشتباه نکن! "هاپو کومار" نیستم.. "عصبانیم"..

یک جور خاصی عصبانیم..

از همه این چیزهایی که هست..

از همه اون چیزهایی که نیست..
 

ادامه مطلب ...